سلام عشق عمه شما 9 آذر به دنیا اومدی و خونه مارو شاد کردی . صبح شنبه من رفتم بیمارستان . مامان بزرگ و خاله هاتو زن داییت تو سالن انتظار بودند . بابا هم همش استرس داشت راه می رفت . مامان هم رفته بودند اتاق عمل تا شما پا بزاری به این دنیا . لحظات شیرین و پر استرسی بود . که بالاخره ساعت 9:45 دقیقه به دنیا اومدی .بابا ساکتو برد بالا خانم پرستار لباس تنت کرد . اولین بار تو فیلمی که ازت گرفته بودند دیدیمت.عصر هم همه اومدند دیدنت بیمارستان . اون شب خاله مهناز پیش مامانت موند. ...